مصاحبه با جان گِیتا – درباره واقعیت مجازی

این مصاحبه در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۹۳ انجام و در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ ترجمه شده است

مردی پشت جلوه های بصری ماتریکس

تا به حال پیش آمده است که بخواهید زیر چشمی نگاهی به درون ذهن یک نابغه جلوه‌های بصری کنید؟ ما این کار را کردیم، یک فرصت برایمان پیش آمد، و در ادامه سوالاتی که از جان گِیتا پرسیدیم را مشاهده می‌کنید، مردی پشت جلوه‌های بصری سه گانه ماتریکس.

ما نشستی با جان گیتا، مدیر خلاق نیو مدیا اند اکسپرینس (New Media and Experiences) در شرکت لوکاس فیلم (Lucasfilm) داشتیم. جان گیتا مشهور به کار روی فیلم ماتریکس است، جایی که او بسیاری از جلوه‌های بصری را طراحی و سرپرستی کرد. او جایزه‌ی بَفتا و اسکار برای کارهایش دریافت کرده است، و او در حال حاضر روی فیلم جدیدی به نام جوپیتر اسندینگ (Jupiter Ascending) مشغول به کار است. جان گیتا در کنفرانس ایمرس (Immersed) سخنرانی خواهد کرد، که رویدادی با میزبانی (Immersive Technology Alliance) در ۲۳-۲۴  نوامبر در تورنتو برگزار می‌شود. موضوعات اصلی این رویداد، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده خواهند بود.

آیا الان نا امید هستید که بعد از پانزده سال در این راه، ما هنوز حتی به نزدیکی تجربه واقعیت مجازی ماتریکس گونه نرسیده‌ایم؟

نا امید؟ کلمه‌ی سختی است. من اصلا متعجب نیستم. نگاه من به آن همیشه اینگونه بوده است که برای رخ دادن هر چیزی دو نوع سرعت وجود دارد، با خواستن، و با واقعیت بازار. متاسفانه، در این دوره و زمان، مگر این که شما خودتان به عنوان یک گروه کوچک چیزی را پایه گذاری کنید، در غیر اینصورت شانسی ندارید. با بزرگ شدن شرکت‌ها، عمومی‌تر شدن آنها، بیشتر از ریسک پذیر بودن نیز دور می‌شوند. این به معنای آن نیست که آنها به آن باور ندارند؛ این شرکت‌ها پر از افراد با هوش و مستعدی هستند که می‌خواهند از درون حمایت کنند، و آزمایشگاه‌های جالب توجهی را بوجود آورده‌اند. در حقیقت، در بعضی از این شرکت‌های بزرگ آزمایشگاه‌های تماشایی وجود دارد. اما آن روی دیگر این شرکت‌ها نیز وجود دارد، روی دیگری که تصمیم می‌گیرد که روی چه چیزی سرمایه گذاری شود. اگر واقعیت مجازی یک بازار داشت، در مقایسه با یک تجربه، چیزی که در ذهن من است، قطعا نیازمند پلتفرم‌های عظیمی برای برقراری پل ارتباطی می‌باشد. ما کم کم در حال مشاهده وقوع این اتفاق هستیم، و آن یکی از بزرگترین شگفتی‌ها برای همه ماست. ما شاهد باور افرادی برای سرمایه گذاری کلان هستیم، هرچند این اتفاق تا زمانی که پیشرفت های کوچک شروع به اثبات آن کنند، رخ نداد. در اصل اهمیت چیزی که مردم تجربه می کنند به اندازه اهمیت سخت‌افزار فتیشیستی که در دست دارند یا هر چیز دیگری است

خب، فکر می‌کنید چه مدت تا زمان رسیدن ما به تجربه یک واقعیت مجازی ماتریکس گونه خواهد بود؟

اجازه دهید مرحله به مرحله به آن نگاهی بیاندازیم. من معتقدم که شاهد پیشرفت‌های باور نکردنی در طول دهه آتی خواهیم بود. در نظر داشته باشید که اولین چیزی که باید انجام دهید تعریف آن است، و یک واقعیت مجازی ماتریکس گونه چیزی نیست که ما می‌خواهیم داشته باشیم. آن فیلم به نوعی داستان تاریکی از هشدار است و دلیل این که چرا هنرمندان این داستان‌ها را می‌سازند آن است که مردم آگاه باشند تا از وقوع چنین چیزهایی جلوگیری کنند.

از بسیاری جهات، ماتریکس برای افرادی که آن را ساختند، همکارانم و من یک پایه بنا به حساب می آید. امروز، خیلی زود است که سعی کنیم کاری انجام دهیم تا ما را به شکل خوشبینانه و مثبت تری از ماتریکس منتهی کند. چیزی باید باشد که الهام ببخشد، که خالق بینش های انقلابی درباره چیزهایی که تخیل را از چیزی که قبلا بوده با  تعلیم و توسعه، فراتر ببرد.

هنوز راه‌‌های بسیار خوبی برای افراد در داشتن درک چگونگی برخورد با تجربه خارج از بدن و چگونگی پذیرفتن و تعامل با محتوای دیجیتالی بدون بازخورد لمسی، وجود دارد. برای من، بازخورد لمسی که امروزه وجود دارد به نظر ابتدایی، مانند دوران ویکتوریا از بازخورد لمسی است. ما باید از آن عبور کنیم. بخشی از آن با عمق قوطه وری درگیر است، باوری که شما چیزی را لمس می‌کنید که در واقع آن را لمس نمی‌کنید، یعنی بدون پاسخ لمسی است. چیزهای مختلفی هستند که مردم از واقعیت مجازی و واقعیت مخلوط شده می‌خواهند. به وضوح افرادی هستند که می‌خواهند برخورد متقابل داشته باشند، که این به خودی خود بسیار قانع کننده است. این همچنین به نوعی فرار از واقعیت است، حضوری با شکوه در دنیا و یا عالمی دیگر.

در طی دهه آینده، ما کوشش قابل اطمینان و استواری را برای انتقال جهان از سینما یا بازیها به فضای واقعیت مجازی را خواهیم دید، و ما خواهیم دید که آیا به اندازه کافی است که بتواند تعداد مخاطبان را رشد داده تا یک مورد قانع کننده برای در نظر گرفتن بازار برای آن باشد.

هنگامی که ما چیزی شبیه به آن داشته باشیم، فندانسیون و پایه ای را داریم که بسیاری از اپلیکیشن ها و برنامه های کاربردی می توانند بر اساس آن ساخته شوند، مثل صنعت آموزش که مردم درک خوبی را بدست خواهند آورد. با این حال برای انجام این کار، ابتدا باید یک پلت فرم برای جریان اصلی رسانه های جمعی وجود داشته باشد.

بزرگترین ترس شما از واقعیت مجازی چیست؟

واقعیت مجازی و واقعیت افزوده می تواند به عنوان یک شکل اضافه شده به بینایی استفاده شود، نه تنها برای گسترش دنیای موجود، بلکه برای نظارت بر کاربران. انسانها آن بینایی و دیدگاه را دارند، و برای تعلیم و مهندسی آن به وضوح می تواند نسل جدیدی از متفکران را به وجود بیاورد. اگر شما آن را به ماتریکس برگردانید و ارتباط دهید، و آن بینش را به ماشین ها بدهید، در نهایت، ماشینها ما را له خواهند کرد.

به امید این که به آن مرحله نرسیم، حداقل در زمان عمر ما.

ساختن آن مرحله بسیار هزینه بر است، و زمان بر خواهد بود. تنها نگرانی من این است که آنها یاد می گیرند که از خودشان تکثیر کنند. اگر شما یک اَبَرماشین بسازید که غریزه مراقبت از خود را داشته باشد، و قادر به پرینت قطعات خود هم باشد، می تواند تعداد زیادی از نوع خودش را بسازد، که در اینصورت ما چیز زیادی درباره آن نداریم که بگوییم.

ما به سمت ناشناخته می رویم، غیر ممکن است که وقتی جایی که خارش گرفته را نخارید، این قسمتی از تحول فکری ماست، و ما قصد داریم آن را انجام دهیم. بسیاری از کسانی که آن خارش را دارند واقعا افرادی باهوش و نابغه هستند که نمی دانند چه آسیبی می توانند با چیزی که خلق می کنند ایجاد کنند. ما باید به طور مداوم بحث و گفت گو کنیم و سعی کنیم قدم گذاشتن در جاده پرگزند را غیر جذاب ساخته، اما به شکلی جذاب بر این بحث غلبه کنیم. مردم انتخاب هایی خواهند داشت، و شما نمی توانید لزوما قوانینی را برای توقف مردم از رفتن به سمت راههای تاریک، وضع کنید. در اینصورت مردم آن را به عنوان یک چالش خواهند دید، بنابراین شما نیاز به یک دلیل قانع کننده برای ممانعت دیگران از رفتن به راههای منفی و تاریک در این مسیر، دارید.

سخنان آخر؟

من فعالیت های بسیار بدی را پیرامون سخت افزار می بینم. سوال من این است، سخت افزار، برای چه هدفی؟ دلیلی که ما هنوز کار قابل توجهی در زمینه واقعیت مجازی نمی بینیم این است که افراد فعال در این زمینه هنوز نتوانسته اند تشخیص دهند که چگونه به رابط کاربری انسانی نزدیک شوند. نباید صرفا برای بالا بردن کیفیت اُپتیکی تلاش کرد. من تمایل دارم ببینم که صحبت به سمت اینکه “چه” چیزی را بر روی چشمان بیننده می تابانید، و “چگونه” آن را لمس می کنید؟، پیش می رود. من تمایل دارم ببینم این چیزها بیشتر در مرکز ثقلی به هم وصل شوند. ما نمی توانیم درباره عینک صحبت کنیم مگر اینکه قبل از آن درباره این که چه تجربه ای خواهد بود و چه کاری می توانیم با آن انجام دهیم، صحبت کنیم.

مردم مدام می گویند که هدفی به غیر از بازار ارزان قیمت برای واقعیت مجازی و واقعیت افزوده وجود ندارد، و این فقط کاملا کمبود تخیل در همه ی بخش های آن است. اگر نخواهیم واقعیت مجازی و واقعیت افزوده به سمت مسیر فیلم های سه بعدی بی کیفیت برود، و حتی تا حدی چه اتفاقی در دوره دوم سه بعدی افتاد که الان در حال گذر از آن هستیم، اگر ما نخواهیم این روند از بین نرود که به نوعی که از بین رفت و ده سال دیگر طول بکشد تا دوباره سرپا شویم، باید به سمت یک مناظره عقلانی و خردمندی درباره اینکه چه تجربه ای با چه رابط کاربری بدست می آوریم و در نهایت چه می شود، داشته باشیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا