“مبارزه برای آینده آغاز می شود.”
ماتریکس
ماتریکس یک فیلم حماسی علمی-تخیلی و اکشن محصول سال ۱۹۹۹ است که توسط واچوفسکیها نوشته و کارگردانی شده و با بازی کیانو ریوز، لورنس فیشبرن، کری-آن ماس، جو پانتولیانو و هیوگو ویوینگ ساخته شده است. این فیلم برای اولین بار در ۳۱ مارس ۱۹۹۹ در ایالات متحده آمریکا اکران شد و اولین قسمت از مجموعه فیلمها، کتابهای مصور، بازیهای ویدیویی و انیمیشنهای ماتریکس محسوب میشود. این فیلم در بخشهای فنی موفق به دریافت چهار جایزه اسکار شد.
داستان فیلم آیندهای را به تصویر میکشد که در آن، واقعیتی که انسانها درک میکنند در حقیقت ماتریکس است؛ یک دنیای شبیهسازیشده که توسط ماشینهای هوشمند ایجاد شده تا انسانها را تحت کنترل نگه دارد، در حالی که گرما و فعالیت الکتریکی بدن آنها بهعنوان منبع انرژی مورد استفاده قرار میگیرد. پس از آگاهی از این حقیقت، برنامهنویس رایانهای با نام نیو به مبارزهای علیه ماشینها کشیده میشود. این فیلم شامل ارجاعات متعددی به فرهنگهای سایبرپانک و هکرها، مفاهیم فلسفی و مذهبی، و همچنین ادای احترامی به ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب، فیلمهای اکشن هنگکنگی، وسترن اسپاگتی و انیمیشنهای ژاپنی است.
سیناپس #
در جستجوی منجی #
“مورفیوس باور داره که اون همون منجیه.”
ترینیتی
پس از سالها جستجو، مورفیوس و ترینیتی سرانجام اطلاعاتی درباره مردی پیدا میکنند که ممکن است همان برگزیدهای باشد که به دنبالش بودهاند—فردی که قادر به دستکاری دنیای ماتریکس است. یکی دیگر از اعضای مقاومت، سایفر، ابتدا وارد ماتریکس میشود و به هتل قلب شهر میرود تا آخرین اطلاعاتی را که محل اقامت این مرد را فاش میکند، جمعآوری کند.
فیلم با یک تماس تلفنی از ترینیتی به سایفر آغاز میشود که از او میپرسد آیا همهچیز برای ملاقاتشان با این مرد آماده است یا نه. در حین مکالمه، ترینیتی متوجه میشود که تماسشان در حال ردیابی است و فوراً ارتباط را قطع میکند. کمی بعد، نیروهای پلیس برای دستگیری او به هتل میرسند، چرا که او بهعنوان یک هکر بدنام در مگا سیتی تحت تعقیب است. در همین حین، سه مامور نیز وارد صحنه میشوند و به ستوان پلیس (که قبلاً از دستورات خاصی سرپیچی کرده بود) هشدار میدهند که افرادش در داخل هتل “تا حالا دیگه مردهاند”.
ترینیتی یک لگد پرنده بر روی افسر مجری قانون اجرا میکند.
در اتاق ۳۰۳ هتل، مأموران پلیس برای دستگیری ترینیتی اقدام میکنند، اما او با مهارت میجنگد و همه آنها را شکست میدهد. سپس با مورفیوس تماس میگیرد و درخواست خروج میکند. مورفیوس به او هشدار میدهد که ماموران در راهند، و ترینیتی بلافاصله فرار میکند. در نهایت، او به یک خروجی میرسد و قبل از اینکه مامور اسمیت با کامیونش باجه تلفن را نابود کند، از ماتریکس خارج میشود. پس از خروج ترینیتی، سه مامور متوجه میشوند که آنها به دنبال فردی به نام نیو هستند و تصمیم میگیرند او را نیز پیدا کنند.
سرنوشت نیو #
"نیو، آیا تا به حال رویایی داشتهای که کاملاً مطمئن بودی واقعی است؟ اگر قادر به بیدار شدن از آن رویا نبودی، چه؟ چطور میتوانستی تفاوت بین دنیای رویا و دنیای واقعی را تشخیص بدهی؟"
مورفیوس
نیو در دنیای واقعی از درون محفظه خود بیدار میشود.
توماس اندرسون یک برنامهنویس کامپیوتر است که همزمان، زندگی دوگانهای را بهعنوان یک هکر با نام مستعار “نیو” دنبال میکند. او بیقرار است و بهشدت تلاش میکند تا معنای پیامهای رمزآلودی را که درباره ماتریکس روی صفحه کامپیوترش ظاهر میشوند، کشف کند. در این میان، ترینیتی هکری بدنام با نیو تماس میگیرد و به او میگوید که مردی به نام مورفیوس میتواند حقیقت ماتریکس را برایش فاش کند؛ اما پیش از آنکه نیو بتواند با مورفیوس همکاری کند، سه مأمور او را دستگیر میکنند تا مانع ارتباطش با مقاومت شوند.
با این وجود، نیو عقبنشینی نمیکند و با مورفیوس ملاقات میکند. او تأیید میکند که میخواهد حقیقت ماتریکس را بداند و از بین دو قرصی که به او پیشنهاد شده، قرص قرمز را انتخاب میکند. بلافاصله پس از بلعیدن قرص، نیو ناگهان درون یک محفظهی پر از مایع از خواب بیدار میشود؛ جایی که همراه با میلیونها انسان دیگر به یک ساختار پیچیدهی الکتریکی متصل شده است.
مورفیوس او را نجات میدهد و به داخل کشتی شناور نبکنازار میبرد، جایی که نیو برای اولین بار دنیای واقعی را تجربه میکند.
حقیقت #
"نگفتم که آسان خواهد بود، نیو. فقط گفتم که حقیقت خواهد بود."
مورفیوس
مورفیوس به نیو توضیح میدهد که انسانها در حال جنگ با ماشینهای هوشمندی هستند که در اوایل قرن ۲۱ ساخته شدند و از آن زمان کنترل سطح زمین را به دست گرفتند. پس از آنکه انسانها آسمان را تیره کردند تا منبع انرژی خورشیدی ماشینها را قطع کنند، ماشینها انسانها را اسیر کرده و از انرژی زیستی و الکتریکی آنها بهعنوان منبع قدرت استفاده کردند.
انسانهای بهبردگیگرفتهشده درون ماتریکس نگه داشته میشوند—یک شبیهسازی از دنیای واقعی همانگونه که در سال ۱۹۹۹ بود. نیو از زمان تولد در این دنیای شبیهسازیشده زندگی کرده است. مورفیوس باور دارد که سال واقعی به ۲۱۹۹ نزدیکتر است، اما در حقیقت هیچکس دقیقاً نمیداند. او توضیح میدهد که خودش و خدمهاش بخشی از گروهی از انسانهای آزاد هستند که دیگران را از ماتریکس “جدا” کرده و به مقاومت علیه ماشینها جذب میکنند.
آنها میتوانند به ماتریکس نفوذ کنند و دوباره به واقعیت شبیهسازیشده بازگردند، جایی که درک واقعی آن از ماهیت ماتریکس، به آنها این امکان را میدهد که قوانین فیزیکی آن را دستکاری کرده و تواناییهای فرابشری کسب کنند. نیو تحت تمرینات مبارزهی مجازی قرار میگیرد. او هشدار داده میشود که اگر درون ماتریکس بمیرد، بدن فیزیکی او نیز خواهد مرد و اینکه مامورانی که با آنها روبهرو شده، برنامههای قدرتمند و خودآگاهی هستند که وظیفهی کنترل ماتریکس و از بین بردن تهدیدهای احتمالی را بر عهده دارند.
مورفیوس ایمان دارد که نیو همان “برگزیده” است—مردی که طبق پیشگویی، قرار است به جنگ میان انسانها و ماشینها پایان دهد.
پیام اوراکل #
پس از پایان تمرینات نیو، گروه وارد ماتریکس میشود تا به دیدار اوراکل بروند—پیامبری که ظهور “برگزیده” را پیشبینی کرده بود.
اوراکل با نیو صحبت میکند و به او تلویحاً میفهماند که او “برگزیده” نیست. با این حال، او هشدار میدهد که بهزودی باید بین زندگی خودش و جان مورفیوس یکی را انتخاب کند.
این پیام نیو را در شک و تردید فرو میبرد، اما در نهایت، همانطور که اوراکل پیشبینی کرده بود، او در موقعیتی قرار میگیرد که باید فداکاری کند و سرنوشت واقعی خود را کشف کند.
کمین و نجات #
"میدانم که اینطور به نظر میرسد، اما اینطور نیست. نمیتوانم برایت توضیح دهم که چرا اینطور نیست. مورفیوس به چیزی ایمان دارد و آماده بود جانش را فدا کند. حالا این را درک میکنم. به همین دلیل است که باید بروم."
نیو
نیو در حال جاخالی دادن به تیراندازی مامور جونز.
هنگامی که گروه آمادهی خروج از ماتریکس میشود، ناگهان در کمینی از سوی مأموران و نیروهای پلیس تاکتیکی گرفتار میشوند. در این درگیری، یکی از اعضای خدمه به نام ماوس کشته میشود. مورفیوس برای نجات اعضای تیم، خودش را تسلیم مأموران میکند تا دیگران از طریق دیوارهای ساختمان فرار کنند. در حالی که آنها آمادهی ترک ماتریکس میشوند، حقیقتی تلخ فاش میشود: “سایفر” به آنها خیانت کرده است. او که از دنیای واقعی ناامید شده، با مأموران توافق کرده تا مورفیوس را تحویل دهد، به این شرط که او را به یک زندگی راحت و بیدغدغه درون ماتریکس بازگردانند. در نبکنازار، سایفر سه عضو خدمه—سوییچ، ایپاک و دوزر—را به قتل میرساند. اما پیش از آنکه بتواند نیو و ترینیتی را نیز بکشد، توسط تانک، برادر دوزر، کشته میشود.
درون ماتریکس، مأموران مورفیوس را تحت تأثیر دارو قرار داده و او را بازجویی میکنند تا رمزهای دسترسی او به مرکز کامپیوتری زایان را به دست آورند. نیو و ترینیتی برای نجات مورفیوس به ماتریکس بازمیگردند. در جریان این عملیات، نیو به قدرت خود در دستکاری ماتریکس باور پیدا میکند و سرانجام موفق میشود به گلولهها در دنیای شبیهسازیشده جاخالی دهد—نشانهای از تواناییهای خارقالعادهای که در او در حال بیدار شدن هستند.
بازگشت برگزیده #
مورفیوس و ترینیتی از ماتریکس خارج میشوند، اما پیش از آنکه نیو بتواند فرار کند، در کمین مأمور اسمیت گرفتار میشود. در دنیای واقعی، ماشینهای “سنتینل” به نبکنازار نزدیک میشوند و خدمهی کشتی برای دفاع از خود آماده میشوند. درون ماتریکس، مأمور اسمیت نیو را میکشد. اما در دنیای واقعی، ترینیتی کنار بدن بیجان نیو میایستد و در گوشش زمزمه میکند که اوراکل به او گفته بود عاشق “برگزیده” خواهد شد. سپس او نیو را میبوسد، و این بوسه جان دوبارهای به نیو میبخشد.
درون ماتریکس، نیو دوباره زنده شده و به قدرت واقعی خود بهعنوان “برگزیده” پی میبرد. هنگامی که مأموران به سمت او تیراندازی میکنند، نیو بدون هیچ ترس و تلاشی، فقط دستش را بالا میآورد و میگوید: “نه.” در همان لحظه، گلولهها در میانهی راه متوقف میشوند و در هوا معلق میمانند. سپس، همهی آنها بیخطر روی زمین میافتند. حالا او حقیقت را میبیند، و قادر است ماتریکس را درک و کنترل کند. بدون هیچ زحمتی، مأمور اسمیت را نابود میکند و سپس به دنیای واقعی بازمیگردد. در همین لحظه، کشتی نبکنازار با استفاده از موج الکترومغناطیسی، سنتینلهای مهاجم را از بین میبرد.
اما این تازه آغاز ماجراست. ماشینها هنوز کنترل ماتریکس را در دست دارند، زایان همچنان در خطر است، و جنگ میان انسانها و ماشینها ادامه دارد. نیو، بهعنوان “برگزیده”، باید راهی برای پایان دادن به این نبرد پیدا کند.
در پایان، نیو از طریق تلفن درون ماتریکس با ماشینها تماس میگیرد و به آنها وعده میدهد که زندانیانشان را آزاد کرده و دنیایی را به آنها نشان خواهد داد که در آن “همهچیز ممکن است”. او تماس را قطع میکند و سپس به آسمان پرواز میکند.
بازیگران #
- کیانو ریوز در نقش نیو
- لورنس فیشبرن در نقش مورفیوس
- کری-آن ماس در نقش ترینیتی
- جو پانتولیانو در نقش سایفر
- هیوگو ویوینگ در نقش مامور اسمیت
- گلوریا فاستر در نقش اوراکل
- مارکوس چانگ در نقش تانک
- جولیان آراهانگا در نقش ایپاک
- مت دوران در نقش ماوس
- بلیندا مک کلوری در نقش سوئیچ
- آنتونی ری پارکر در نقش دوزر
- رابرت تیلور در نقش مامور جونز
- پاول گادآرد در نقش مامور براون