مصاحبه با وین برینتون سرپرست جلوههای بصری از استدویو رودِئو - دِد پول
این مصاحبه توسط وینست فرِی (VINCENT FREI) در اسفند ماه 1394 انجام و در فروردین ماه 1396 ترجمه شده است
وین برینتون در مودوس اف ایکس (Modus FX) برای فیلم پارکر (PARKER) کار کرده و سپس روی فیلمهای حالا تو منو میبینی (NOW YOU SEE ME)، دیو و دلبر (BEAUTY AND THE BEAST) مشغول اجرای جلوههای بصری بوده و سپس برای کار کردن روی فیلم مردان ایکس (X-MEN: DAYS OF FUTURE PAST) و سیندرلا (CINDERELLA) به ام پی سی (MPC) پیوست و در سال 2015 برای ساخت گیم آف ترونز (GAME OF THRONES) و فیلم وارکرافت (WARCRAFT) با استودیو رودئو (Rodeo FX) همکاری کرده است.
همکاری شما با کارگردان، تیم میلر و سرپرست جلوههای بصری، جاناتان راثبرت چطور بود؟
کار کردن با جاناتان بسیار فوق العاده بود. او به من و تیم اعتماد زیادی داشت که باعث شد ما هرگز در نحوهی اجرای پلانها احساس محدودیت نداشته باشیم.
رویکرد آنها برای جلوههای بصری چه بود؟
فقط باید همه چیز متناسب با فیلم میشد. همیشه یک لایه از واقعیت در جلوههای بصری موجود میبود.
کدام یک از سکانسها توسط استدیو رودئو انجام شد؟
ما سکانس مبارزه در آزمایشگاه جهش ژنتیکی را انجام دادیم که شامل تغییرات جهش یافتی پوستی و آتش گرفتن کل ساختمان بود. ما همچنین روی سکانس پایانی هم کار کردیم به اضافهی پشتیبانی در چندین سکانس متفرقه.


میتوانید روند کار یک روز عادی در مرحله پسا تولید را توضیح بدهید؟
این یک پروژه کاملا مشترک بود. ما باید هر روز روی حل کردن مشکلات با منابعی که داشتیم تمرکز میکردیم. هر هنرمند این فرصت را داشت که روش خودش را در کار استفاده کند.
رویکرد شما برای این پروژه چه بود؟
هر کاری که انجام دادیم با نگاه کردن به منابع (کتاب مصور دِدپول) شروع میشد و اینکه درصورت وجود هر نوع شباهتی، به آن نزدیک شویم.


در مورد کار در داخل آزمایشگاه جهش ژنتیکی و مخصوصا انسان جهش یافته آج دار بیشتر توضیح بدید؟
آن یکی از موارد نادر بود. از ما خواستند استخوانهایی برای دختری که نام او مارو بود به صورت CG ساخته بسازیم. و دوباره به کامیک سر زدیم تا بتوانیم منبعی برای کانسپتی که تیم میلر آن را تایید کند فراهم کنیم.


تبدیل پوست دِدپول را چگونه ساختید؟
این یکی از سکانسهای بود که اشتراک و کار تیمی بسیاری داشت و بسیار سرگرم کننده بود. ما کار را با کانسپتی که تیم میلر و جاناتان راثبرت تایید کرده بودند شروع کردیم. اما زمانی که فیلم خام پلانها را دریافت کردیم متوجه شدیم آنها برای دیده شدن پیچیدگیهای خاص مورد نظر ما خیلی تاریک بودند. بنابراین ما دوباره روی روند کار فکر کردیم. خیلی سریع، همه از تیم ردیابی و انطباق (matchmove) و مدلینگ تا نورپردازی و گروه ترکیب بندی (composite) میخواستند با سعی و جدیت شروع به کار کنند. در مرحله ی بعد ما نقشه پوست مدل جهش یافته را از روی کانسپت در نرمافزار زیبراش (Zbrush) طراحی کرده و با رندر مراحل مختلف نورپردازی به قسمت ترکیب بندی ارسال کردیم. سپس از یو وی مپینگ (UV mapping) برای بافت پوست و رندرهای مختلف نورپردازی برای بهتر شدن تصاویر استفاده کردیم.


ددپول از کبریت برای فرار از آزمایشگاه استفاده میکند که باعث انفجار عظیم هم میشود. میتوانید در مورد جزییات شعلههای آتش که در نمای نزدیک و انفجار بزرگ بعد از آن توضیح بدهید؟
انفجار عظیم عملی وبسیار شگفت انگیزبه نظر میرسید. در واقع از ما خواسته شد محفظهای سیجی را هم اضافه کنیم (محفظهای که دِدپول را در آن نگهداری میکردند) تا بتوانیم از انفجارهای میدانی در پلانها استفاده کنیم و آتش سهبعدی را ایجاد کنیم. این یعنی نورپردازی سهبعدی را با توجه به آتش در محیط واقعی فیلمبرداری شده انجام داده و تعدادی شبیه سازی افکت که بتواند کاملا یکپارچه با انفجارهای فیلمبرداری شده تلفیق شود را ساختیم.




یک مبارزه بزرگ بین دِدپول و اِیجَکس درهنگام سوختن آزمایشگاه اتفاق میافتد. چگونه آتشها را گسترش دادید؟
مقداری آتشسوزی میدانی در صحنه وجود داشت. بنابراین ما یک مرجع برای تطبیق با آن داشتیم. همچنین آنها اسکن لیدار را نیز به ما ارائه دادند. این به ما اجازه داد تا مدل صحنه را وارد نرمافزار نوک (Nuke) کنیم و دوربین را جایگذاری کنیم، که به ما اجازه داد تا بدانیم دقیقا در فضای سهبعدی، کجا به آتش نیاز داریم.


برای آتش ما از ترکیب آتشی که خودمان فیلمبرداری کرده بودیم و افکت آتش شبیهسازی شده بسیار زیاد استفاده کردیم. داشتن صحنه برای مراجعه (بعنوان مرجع) یعنی اینکه ما قادر بودیم زوایای دوربین را هماهنگ کرده و وسایل چوبی را دقیقا مانند چیزی که در پلانهای فیلمبرداری شده بود بسازیم.


میتوانید در مورد جزییات کار روی پلانی که دِدپول از خاکستر آزمایشگاه بر میخیزد توضیح دهید؟
این یک مت پیتینگ (matte painting) ساده بود. تنها خلاصهایی که ما از تیم میلر و جاناتان دریافت کردیم این بود که در کنار اسکله است و ما باید دیترویت مانند آخر الزمان (نابود شده) را میدیم. در اصل ما آن را از روی تصاویر کامیک بازسازی کردیم.
فیلم در مجموعهایی از توده سنگ تمام میشود. چگونه محیط را ساختید؟
این یک تلاش تیمی با استویدیو بلِر (Blur Studio) بود. آنها مواد لازم را برای پلانهای عریض و واید ساخته بودند و ما تیکههایی را گرفته و تعدادی مت پیتینگ برای زاویههای کلیدی ساختیم. سپس آنها را همراه با عناصرخاکستر و دودهایی که داشتیم به اشتراک گذاشتیم. بنابراین هر دو سازنده (شرکت جلوههای بصری)، میتوانست یک محیط مشابه را بسازد.


چالش بزرگ برای شما و تیمتان چه بود؟
دو تا از سکانسهای اصلی ما فقط در مقیاس بزرگ می توانست ساخته شود. ما هرگز نمیتوانستیم فقط مرحله نهایی یک پلان را داشته باشیم…تمامی آنها باید در یک سطح مشابه برای گرفتن تایدیه همزمان آماده میشدند. بنابراین نهایی کردن آنها زمان زیادی را گرفت. اما جاناتان متوجه این امر بود و با صبرو شکیبایی زیادی اجازه داد تا ما به بهترین روشی که احساس میکردیم جواب میدهد، کار کنیم.
پلان یا سکانسی بود که باعث بیخوابی شما شود؟
نه، چیزی نبود. این پروژه بسیار سرگرم کننده تر از چیزی بود که نگرانی دیگهای داشته باشیم.
از این تجربه چه چیزی را به یادگار نگه میدارید؟
این که کل پروژه ها باید از تیمهای کوچکی ساخته شوند که با هم همکاری داشته باشند. افرادی برای حل کردن یک بخش کوچک از یک پازل بزرگ دور هم جمع میشوند که بسیار تاثیرگذار است… و یک راه سرگرم کننده برای انجام پروژه.


من میدانم که شما یکی از بزرگترین طرفداران دِدپول هستید. از اینکه او را دوباره روی پرده نقرهای برگرداندید، چه احساسی دارید؟
بهترین اقتباس از یک شخصیت کتابهای مصور (comic book) که تا به حال بوده.
چه مدت روی این پروژه کار کردید؟
7 ماه
روی چند پلان کار کردید؟
ما 90 پلان را دریافت کردیم و در انتها حدود 230 پلان تحویل دادیم.
تیم شما متشکل از چند نفر بود؟
حدود 40 تا 90 نفر که به مرحلهی تولید بستگی داشت.
پروژه بعدی شما چیست؟
متاسفانه الان نمیتوانم اطلاعاتی در مورد آن بدهم. اما مطمئنا این فیلم من را به دنیای متفاوتی خواهد برد! این پروژه مایلها از ددپول و کامیک بوک دور خواهد بود.
مترجم: محسن قهرمانی
نام فیلم: دِدپول (Deadpool)
کارگردان: تیم میلر (Tim Miller)
سال اکران: 2016
بودجه: 58 میلیون دلار آمریکا
وید ویلسون (رایان رینولدز) عامل سابق نیروهای ویژه اکنون به عنوان یک مزدور کار میکند. دنیای او وقتی از بین میرود که دانشمند اهریمن صفت به نام آژاکس (اِد اسکراین) با شکنجه، تغییر شکل ظاهری و بد ریخت کردن، او را تبدیل به دِد پول میکند. آزمایشهای جسورانه روی او به دِد پول قدرت شتاب در درمان و شدید تر شدن حس طنزی که وید ویلسون داشت میشود.
با کمک و اتحاد افراد جهش یافته (مردان ایکس) کلاسوس (Colossus) و نگاسانیک تین ایج وارهِد (Negasonic Teenage Warhead) با بازی (برایانا هیلدبراند)، دِدپول از مهارتهای جدید خود استفاده کرده تا مردی را که تقریبا زندگی او را از بین برده شکار کرده و انتقام بگیرد.
