با آنکه بسیاری از مورخان هنر معتقدند که در دوئل تاریخِ هنریِ میان “میکلآنجلو” و “داوینچی”، اولی پیروز شده و شایسته عنوانِ “بزرگترین هنرمند تاریخ” است، اما بیهیچ تردیدی لئوناردو داوینچی والاترین تجسمِ انسانِ رنسانسی است؛ سمبلی حقيقی از واژگان نبوغ و نابغه؛ نقطه تلاقی عقل و احساس، شهودِ هنری و منطق ریاضیوار، علم و تخیل؛ آفرینندهای در اوج نیروی ذهنی و هارمونیِ اجرا؛ درست چیزی شبیه به نگاره “مرد ویترویوسیِ” او؛ هنرمندی وارثِ هرآنچه که از هنرِ خیرهکنندهی یونان و رومِ باستان به رنسانسِ متعالی میراث رسیده بود.
شاید داوینچی زیرکانه به تقلید، یا برای به رخ کشیدن نبوغش به برخی معاصران چون میکلآنجلو _که گاه در ملاعام دشنامش میداد _ عامدانه طرحش از “ویترُویوسِ معمار” را قلم زده است؛ چه آنکه این مرد، استادی بود که جانمایه فنون و سنتهای پرظرافت معماری رومی و یونان کلاسیک را به قاعده درآورده و به مکتوبات علمی_هنری دشواری بدل ساخته بود که درک پیچیدگی آنها ذهن هر پژوهشگر و هنرمند جویای نامِ آن عصر را به چالش میکشید و معدود کسانی چون داوینچی سَر از سِر این کار در میآوردند.
این دقتنظر در جزئیات، کشف و شناخت پیچیدگیهای علمی، کنجکاوی بیحد در رموزِ طبیعت و ظرافتِ استادانه در اجرای آثار هنری بود که از نام او یک استاندارد یا معیارِ هنری ساخته است. داوینچی در میانِ انبوه استادان و هنرمندان نامدار رنسانسِ ایتالیایی همچون وِروکیو، بوتیچلی، بِرامانته، بِلینی، پروجینو و… در شمار سه نفرِ نخست(خودش، رافائلو سانتسیو و میکلآنجلو) قرار دارد، در میانشان بلندآوازهترین است و چون الماسی بر تارک این عصر طلایی هنر جهان میدرخشد.

گرچه او به رغم آراسته بودن به اقسام هنرها و فنونِ روزگار فروتنانه گذران زندگی میکرد، اما جنسِ تواضعش با افتادگی رقیب تندخویش میکلآنجلو متفاوت بود؛ اولی حاصل علمِ او به نادانیِ مدامِ آدمی، کشف مشتاقانه اسرار شگفتانگیز هستی و لذت از زیباییهای بیشمار زندگی بود، و شکستهنفسیِ غریبِ دومی حاصل خداترسیِ پارسامنشانه مردی که قناعت، ریاضتخواهی و خشکهمذهبی بودنش بیش از ایتالیاییها به مردمان شمال اروپا میمانست.
ذهن شگرف داوینچی بر مقامی ورای هنرمندیِ صِرف دلالت دارد؛ گستره حیرتانگیز علایقش و عمق دانستههایش در فنون و احوالات گوناگون از او شمایل چندوجهی ساخته است: داوینچیِ حکیم، لئوناردوی کیمیاگر، یا شاید هم یک لئوناردو داوینچیِ مبتکرِ معمار.
جاناتان جونز در کتاب جنجالی خود “نبردهای گمشده: دوئل هنری عظیم بین داوینچی و میکلآنجلو در عصر نوزایی” از برنده شدن هر یک از این دو نام از منظری خاص سخن به میان میآورد، که شاید “آیزایا برلین” متفکر و نویسنده شهیر بریتانیایی از این رقابت بغرنج شرح و تفسیر بهتری بدست داده است؛ برلین در فصلی خواندنی و مشهور از کتابش “متفکران روس” (که خود بعدها به کتابی جداگانه بدل شد!) از دو دسته نابغه در تاریخ جهان نام میبرد که هریک بنا بر تواناییهای خود آثاری جاودانه را به ثمر نشاندهاند:
دسته “روباهها”، با محوریت کسانی چون شکسپیر، گوته، ایوان تورگنیف، بالزاک، جیمز جویس و پیکاسو؛ گستره اندیشه و هنر و دستاوردهای نبوغآمیز ایشان منحصر به یک رشته یا ساحت خاص نیست و غالبا متنوع و پراکنده است؛
و دسته “خارپشتها” با حضور نامهایی چون افلاطون، دانته، هگل، نیچه، داستایفسکی و آنری ماتیس؛ آثار این دسته برخلاف گروهِ قبل، حول محور یک ایده مرکزی و تقریباً در یک عرصه خاص و بدون گرایش به حوزههای دیگر به ثمر نشسته و شکل گرفته است.
بدیهی است که داوینچی به زعمِ “برلین” در دسته روباهها قرار میگیرد و میکلآنجلو در گروه خارپشتان؛ و جونز مدعی است اگر صحبت صرفاً بر سر دستاوردهای نقاشی و پیکرهسازی باشد، خالقِ تلخکامِ تصاویر سیستین برنده لقب “بزرگترين هنرمند تمام ادوار تاریخ” است، ولی اگر کار به دستاوردهای یک نابغه به دیگر عرصههای فنی و علمی چون مهندسی، کالبدشکافی، ریاضیات، نجوم و… بکشد، این بار اوست که قافیه را تام و تمام به همشهریِ مهتر و مرموز خودد_ داوینچی _ باخته است!
برخی از مورخان میگویند که چون زمانه و معاصرین، ظرفیت درکِ نبوغ و ابداعات لئوناردو داوینچی را نداشتهاند، شخصیت و زندگی واقعی او به اشتباه در هالهای از ابهام و رمزآلودگی پیچیده شده است و این نگرش شاید بیشتر حاصل همان نگاه مبالغهآمیزی باشد که در قرن نوزدهم و اوج عصر رمانتیک و به مدد کسانی چون دومینیک اَنگِر فرانسوی شکل گرفته است، و بعضی نیز چون ارنست گامبریچ معتقدند که با گذر زمان شخصیت و هنر داوینچی حالتی دوگانه از شناختِ بیشتر و پرسشهایی عمیقتر را پیشِ پای مخاطبان و پژوهشگران میگذارد؛ اما به گمان من و با تمام این تفاصیل، این هنرمند همان است که “امیلی هان” در کتابش لقب داده:
“داوینچی، نابغهای که ۵۰۰ سال زودتر به دنیا آمد!”
یکم ماه می (۱۵۱۹_۱۴۵۲ در فلورانس) سالروز درگذشت لئوناردو داوینچی هنرمند، مخترع و دانشمند بزرگ ایتالیایی است.
