انیو موریکونه

پیشنهاد می‌کنیم این قطعه زیبا از استاد موریکونه را همزمان با خواندن این نوشتار گوش کنید

بدرود مائِسترو موریکونه

"کسانی بر سر راهمان قرار می‌گیرند که به زحمت می‌شناسیم‌شان. چیزی می‌گویند، جمله‌ای به زبان می‌آورند، کاری می‌کنند، ثانیه‌ها یا دقایقی را به ما اختصاص می‌دهند و مسیر زندگی‌مان را برای همیشه «عوض» می‌کنند..."

این سخن «ویکتور هوگو» است و حقیقت آنکه او در این جمله چیزی جز «حقیقت» نگفته است!

چه بسیار بوده‌اند اشخاص، بزرگان، نویسندگان و هنرمندانی که با ما چنین کرده‌اند و هرگز بعد از شناختن ایشان _ولو چند دقیقه_ زندگیمان هرگز به روال پیشین خود بازنگشته است؛ و بی‌شک مائِسترو «انیو موریکونه» در زمره چنین افرادی است.
کمترین تاثیر استاد در زمان حیاتش این بود که با موسیقی جادویی خود، میلیون‌ها نفر را در سرتاسر دنیا شیفته‌ی هنر «سینما» کرد؛ بی آنکه بدانند یا ادراک کنند که آنچه که قلبشان را لمس کرده و ژرف ترین احساساتشان را برانگیخته است نه تصاویر فریبنده پرده نقره‌ای، که افسون موسیقی خیال انگیز موریکونه بود که با هرکس به زبان خودش سخن می‌گفت؛ مگر نه این است که بتهوون _ غول ترسناک بُن_ روزی روزگاری در جایی نوشته است:

"آنجا که زبان از بیان مقصود خویش قاصر باشد، این «موسیقی» است که با ما زبان به سخن می‌گشاید..."

اگر تنها همین یک جمله را معیار سنجش هنر موسیقی قرار دهیم، پس شاهکارهای «انیو موریکونه» با ما به همان زبان رمزآلود اما بی‌واسطه‌ای سخن می‌گویند که بتهوون پیشتر درباره عظمتش سخن رانده است.

چه کسی تا به حال موسیقی «سینما پارادیزو» را شنیده و سرگشته‌اش نشده است؟ موسیقی تاریک و اسرارآمیز «دسته سیسیلی‌ها» و مرگ تراژیک آلن دلون چه؟ آیا هیچ اثر موسیقایی معاصری به قدر «خوب، بد، زشت» دستمایه اجرای مجدد، تقلید، طنز و یا به عنوان نمادی از سینمای وسترن دنیا در سینما و تلویزیون مورد استفاده قرار گرفته است؟ موسیقی متن جاودان فیلم سینمایی «حرفه ای» و قطعه مشهور «کی مای/Chi Mai» چطور؟! حسرت و اندوه بی‌پایان رابرت دنیرو در حماسه جاودان «روزی روزگاری آمریکا» را چگونه می‌توان به زبان موسیقی از نو تصنیف کرد؟! کدام آهنگساز دیگری قادر بود تا شیطنت‌های آشنای پسری نوجوان و جذابیت مقاومت ناپذیر زنی شهرآشوب در شهری کوچک و پر شایعه را در کنار هم قرار دهد و در قالب یک اثر  _«مالنا»_  برایمان روایتش کند؟ موسیقیِ متلون و هوس آلودی که راویِ احساساتِ پسرک تازه بالغ و خیال‌پردازی است که تپش‌های قلب پر تنش خود را به صدای پای کفش‌های زنی زیبا و خاموش گره زده است.

تعجبی هم ندارد وقتی که مجری جوایز اسکار در سال ۲۰۰۷ بعد از اهدای جایزه اسکار افتخاری به موریکونه از او پرسید کدام یک از کارهایت را بیشتر دوست داری؟ و استاد به ایتالیایی پاسخ داد:

“من پدر چهارصد فرزند هستم و همه را به یک اندازه دوست دارم…!”

برای چند لحظه گیج شود! واقعاً هم حق داشت؛ چون همه فرزندان استاد به یک اندازه ماندگار و دوست داشتنی هستند.

درباره «موتزارت سینما» _که اکنون به سبب مرگش دنیای هنر و دوستدارانش را در فقدان خود سخت داغدار ساخته است_ بسیار نوشته‌‌اند و نوشتن مجدد درباره او احتمالاً کاری بیهوده است، ولی خیلی کوتاه درباره بیوگرافی مائسترو موریکونه برایتان می‌نویسم:

متولد ۱۹۲۸ در شهر رم و فارغ‌التحصیل آکادمی هنری «سانتا چیچیلیا» در رشته موسیقی (با تمرکز بر ساز تخصصی ترومبون و رهبری ارکستر). او همراه با «سرجیو لئونه» _ کارگردان مشهور و دوست صمیمی مادام العمری_ که آهنگ‌سازی تمام آثارش را به عهده گرفت پا به عرصه آهنگسازی حرفه‌ای سینما گذاشت. موریکونه بهترین و شنیدنی‌ترین آثار موسیقی وسترن اسپاگتی را در زمان همکاریش با لئونه تصنیف کرد. کارش از اوایل دهه شصت برای تلویزیون ایتالیا آغاز کرد و خیلی زود نامش بر سر زبان‌ها افتاد.
موریکونه در کارش چنان نبوغی از خود نشان داد که همه را انگشت به دهان ساخت: او با ترکیب سازهای گوناگون و گاه کاملاً ناهمخوان و آفرینش اصوات و ملودی‌های جذاب و بدیع قادر بود به معنای واقعی جادو کند و حال و هوای هر عصر و دورانی را واقعاً برای مخاطبانش از نو زنده کند. موسیقی‌های موریکونه چنان در دنیا عالم‌گیر شد که نه تنها در سینماها یا سالن‌های اجرای موسیقی طنین می‌انداخت، که نوای آشنا و دلنشین‌شان را حتی می‌شد در خیابان و لابلای سوت زدن‌های آرام یک رهگذر هم تشخیص داد.

برای دهه‌ها شایع بود که موریکونه تنها آهنگساز زنده دنیا است که هر آن اراده کند، قادر است یک «ملودی» تازه خلق کند. تنوع آثارش در همه ژانرها از کلاسیک و بلوز گرفته تا فولک و پاپ و جَز شاهدی بر این مدعا است و نشان می‌دهد که آنچه درباره‌اش می‌گفتند نه شایعه که «حقیقتی» محض بود!

در کارنامه‌اش تقریباً با همه خداوندگاران سینمای ایتالیا و جهان کار کرده است و شاهکاری از پی شاهکاری دیگر آفریده است:
سرجیو لئونه، برناردو برتولوچی، فرانکو زِفیرلی، پیر پائولو پازولینی، برایان دِ پالما، آنری ورنوی، جیلو پونته کوروو، ترنس مالیک، رومن پولانسکی، برادران تاویانی، جوزپه تورناتوره، اولیور استون و این اواخر هم کوئنتین تارانتینو.

موریکونه در زمره پرکارترین آهنگسازان تاریخ هنر قرار دارد که در گستره وسیعی از سبک‌ها و ژانرهای مختلف موسیقایی آثارش را خلق کرده است، اما این تعدد آثار، هرگز به کیفیت کارهای او لطمه‌ای وارد نساخته است. فرزندش «آندره آ» هم آهنگساز است و اگرچه شهرت پدر را ندارد اما در ساخت موسیقی متن فیلم سینمایی «سینما پارادیزو» همکار پدر بوده است.

دنیای هنر در ششم جولای یکی از نوابغ بی‌مانند و بی‌ادعایش را از دست داد. مائِسترو «انیو موریکونه» بسیاری را با موسیقی‌های درخشان و تِم‌های عاشقانه و مرثیه‌‌های آرامش بخش‌اش عاشق سینما کرد و بی تردید هنوز بسیارند کسانی که جادوی موریکونه آن‌ها را طلسم خود نساخته است، اما دیر یا زود به افسون شیرین و جاودانش گرفتار خواهند آمد؛ و چه افسونی خواستنی‌تر از نوای سحرانگیز موسیقی موریکونه؟

روحش شاد و قرین رحمت ابدی.
انیو موریکونه (۲۰۲۰_۱۹۲۸) رم، ایتالیا

R.I.P Ennio Morricone (1928_2020)

رضی الدین طبیب

کارشناس نقد و تحلیل فیلم و سینما

دیدگاه‌ خود را بنویسید

به بالا بروید