مرور فیلم بلیدرانر ۲۰۴۹ – برایان تالِریکو

این مرور توسط برایان تالِریکو (Brian Tallerico) در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۹۶ نوشته و در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۹۶ ترجمه شده است

[fancy_heading h1=”0″ style=”line”][/fancy_heading]

بیش از ۱۶۳ دقیقه شیک و زیبا، “بلید رانر ۲۰۴۹” با چیزی کمتر از این که معنای انسان بودن چیست مبارزه و کشمکش نمی کند، و به عنوان یک تکمیل کننده موضوعی زیبا برای فیلم “بلید رانر” ریدلی اسکات خدمت می کند. یک فیلم که ژانری را دوباره تعریف کرد. خیلی زود است بگوییم که این دنباله (بلید رانر ۲۰۴۹)، تاثیر و در قدرت ماندن فیلم اصلی (بلید رانر) را داشته باشد. اما از همین ابتدا روشن است که این بخش صرفا درخدمت حس نوستالژیک طرفداران نیست. برخلاف بسیاری از دوباره ساخته شده ها و یا دنباله های با تاخیر فراوان که صرفا تم ها و شخصیت های مورد علاقه یک فیلم را برای دادن تسلی پوچی از آرامش به بیننده تلفیق می کنند، دنیس ویلونوو (Denis Villeneuve) و تیم او در استفاده از موضوعاتی که بوسیله “بلید رانر” مطرح شد برای ادامه صحبت به جای آنکه فقط آن را تکرار کنند تا درآمدی کسب کنند، به طرز قابل توجهی جاه طلب هستند. به این ترتیب، آنها یکی از عمیقا فلسفی ترین و چالش انگیز ترین فیلم های علمی تخیلی دوران را ساخته اند، یک فیلم که در حالی که بیننده را مارپیچ وار از میان دنیای سرگرمی زرق و برق دار ضمیر بشر حرکت می دهد، به عنوان راهنما دستش را نگه نمی دارد.

اینجاست که مسائل برای یک منتقد کمی پیچیده می شود. دنیس ویلنوو و تیم او در وارنر برادرز از منتقدین خواستند که به طور باورنکردنی بسیار مراقب لو رفتن ها باشند، نه حتی لو دادن چیزی تا دقایقی قبل از اکران فیلم (و حتی چند چیزی که معتقدم در پیش نمایش های فیلم فاش شد). طوری که فیلم رازهایش، تم هایش و ارتباطاتش را آشکار می کند یکی از بزرگترین نقاط قوت آن است، بنابراین من به درخواست کارگردان توجه خواهم کرد، اگرچه من گمان می کنم بعضی از بهترین نقد ها درباره این فیلم بعد از زمانی نوشته خواهد شد که تم های فیلم را بتوان بخش به بخش به صراحت مورد بحث و گفتگو قرار داد.

تا آن زمان، من مسائل پایه ای مهم را به زیبایی که هستند مطرح می کنم. ویلِنووِ ما را سوار بر موج تصاویر با شکوهی از راجر دیاکینز (Roger Deakins) افسانه ای و یک تیم تاثیر گذار، به لس آنجلس سال ۲۰۴۹ می برد. چندین دهه از وقایع فیلم اول گذشته است، اما بلید رانر از بین برنده رپلیکنت ها همچنان یک حرفه محسوب می شود، که در اینجا رایان گاسلینگ (Ryan Gosling) به عنوان ماموری با نام کِی (K) ایفای نقش می کند. اکنون وظیفه او ردیابی رپلیکنت های قدیمی که مخفی شده اند است، که خیلی بیشتر از عمر برنامه ریزی شده ی اصلیشان را سپری می کنند. در شروع فیلم، مامور کِی یک رپلیکنت را ردیابی می کند که سعی دارد به زندگی آرام خود به عنوان یک کشاورز ادامه دهد (یک دِیو بائوتیستای (Dave Bautista) تماشایی، نقشی کوچک را به فوق العاده بازی می کند). چیزی که آنجا پیدا می کند چیزی است که اساسا داستان پلیسی کارآگاهی را آغاز خواهد کرد، باعث می شود که کِی (K) به حل یک راز درباره گذشته خود بپردازد، تاریخچه رپلیکنت ها، قدرت حافظه و آنچه که به معنای انسان بودن است. رابین رایت (Robin Wright)، جرارد لِتو (Jared Leto) و هَریسون فورد (Harrison Ford) بازیگران دیگر هستند.

از لحظه ای که تصاویری از “بلید رانر ۲۰۴۹” درز کرد، روشن بود که کارگردان فیلم های “Prisoners” و “Arrival” فیلمی با زبان بصری پرمایه و مطمئن خلق کرده است. از همان اولین پیش نمایش فیلم صحبت هایی برای برنده شدن اسکار توسط راجر دیاکنیز که همیشه یک پای اسکار است مطرح شد. فیلم به طور انکار ناپذیری مجلل است، از آن نوع کارهایی که اگر صدای فیلم را هم قطع کنید باز هم آن را درک و تقدیر خواهید کرد. نه تنها نوع دیدگاه دیاکینز و ویلنوو از جنبه های “آینده ای” عالی هستند، بلکه آنها فیلمی ساخته اند که تصاویر قابل توجه آن اغلب به طبیعت مربوط می شود. وقتی به سال ۲۰۴۹ می اندیشم، به برخورد موج ها، بارش برف، و البته شرشر باران فکر می کنم، یک تصویر نمادین از فیلم اول که تقریبا اینجا در نیمه دومش تضعیف و تخریب شده است. و دیاکینز و ویلنووِ اغلب در این دنیای بصری چشمگیر با ثبت تصاویری موضوعی بازیگوشی می کنند. من به یک کِی (K) کوچک درمقابل مجسمه های غول پیکر در نقطه زمانی که جایگاهش در این دنیا برایش سوال شده، فکر می کنم. یا لحظه ای که با هلوگرامی به بزرگی یک ساختمان ده طبقه که از بیلبورد خارج می شود تا یادآور آنچه که از دست داده است باشد. در حالی که هرگز چشم انداز زیبایی خالص آن را از دست نداده است. این فیلم نه تنها یکی از شگفت آورترین فیلم های ساخته شده سال، بلکه سالهای اخیر است. نمی توانم برای تماشای مجدد آن منتظر بمانم، تا فقط در تصاویر آن بدون توجه به روند داستان غوطه ور شوم. و طراحی صدا بسیارقابل توجه است که تقریبا تحت ثاثیر می گذارد. این فیلمی است که شما دستخوش عوامل دیگر آن را تماشا نمی کنید، بلکه آن را تجربه می کنید.

نگران نباشید – این یک نمایش بصری توخالی نیست. در عین حال بر پایه اصولی بنیادین استوار است. ویلنووِ همانطور که مهارت خود را در بازی گرفتن و اجرای امی آدامز (Amy Adams) در فیلم (Arrival) و بنیکیو دل تورو (Benicio Del Toro) در فیلم (Sicario) نشان داد، به خصوص با رایان گاسلینگ که یکی از بهترین اجراهای دوران حرفه ای خودش را به نمایش می گذارد. گاسلینگ برای قسمت دوم بلید رانر مناسب و تمام عیار است، از آنجایی که او همیشه یک آسیب پذیری در زیر آن چهره خوش قیافه دارد، و او اجازه می دهد ترس و سردرگمی تبدیل به نیروهای عامل در کشتی کِی (K) بدون حتی یک لحظه نمایش بیش از حد احساسات عمیق در هر بخش شود. این یک نمایش خارق العاده است، و ویلنووِ افراد بزرگ دیگری همچون سیلویا هوکس (Sylvia Hoeks) و آنا دِ آرماس (Ana de Armas) را نیز جذب می کند. فیلم در دقایق نزدیک به یک ساعت اول کمی کش دار شد که من ترجیح می دادم که سرعت بیشتری بگیرد، و احساس کردم بعضی از شخصیت ها بازی ها را با توجه به ضرورت داستان دیکته شده اجرا می کنند که کمی فراتر از رفتار قابل باور بود، اما این نقدی است که با تماشای مجدد این فیلم محو خواهد شد.

ساخت دوباره “بلید رانر” به طور مستقیم به طرز باورنکردنی ساده بود، صرفا داستان دکارد (Deckard) و راشل (Rachel) را از فیلم اول ادامه دادن و یا حتی بازسازی مجدد آن. با این حال در حالی که صدها نویسنده و فیلمساز از “بلید رانر” الهام گرفته بودند، باور این که یکی از آنها بتواند راهی برای گسترش دادن سرگذشت بلید رانر به کاملی ویلنووِ که اینجا انجام داد پیدا کند، آن هم به شکلی که احساس تکراری بودن به ما دست ندهد. او به هیچ وجه به دنبال بهبود و یا جایگزینی نیست، حالا فیلم ها با هم همکاری کرده و بجای تقلید از یکدیگر، همدیگر را غنی می سازند. این دو فیلم همانند فیلم های بزرگ سوالات بدون تاریخ انقضاء می پرسند، و از پاسخ به همه ی سوالات می پرهیزند، تا به بیننده اجازه بجای این که صرفا یک دریافت کننده منفعل سرگرمی بی فکر باشند، به مناظره و گفت و گو درباره معانی آنها بپردازند. در این معنا، “بلید رانر ۲۰۴۹” یکی از سوالات خودش درباره آنچه که معنی انسان بودن است را پاسخ می دهد؛ داشتن اندیشه آزاد و اینکه چگونه قدردانی از هنری که برای غنی سازی ضمیر و روح به صراحت طراحی شده است، حیاتی می باشد.

منتقد: برایان تالِریکو
مترجم: محسن قهرمانی

  • درباره فیلم
نام فیلم: بلیدرانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)
کارگردان: دنیس ویلنوو (Denis Villeneuve)
سال تولید: ۲۰۱۷

سی سال بعد از وقایع فیلم اول “بلید رانر”، یک بلید رانر جدید، مامور دپارتمان پلیس لس آنجلس به نام کِی (K) با بازی رایان گاسلینگ، رازی کهنه که توانایی انقراض چیزی که از جامعه مانده و تبدیل آن به هرج و مرج را کشف می کند. کشف کِی او را به جستجوی ریک دکارد (هریسون فورد) هدایت می کند، یک بلید رانر دپارتمان پلیس لس آنجلس بازنشسته که به مدت سی سال است که مفقود شده است.

نقد فیلم تنگه ابوقریب – سید بهنام حسینی
نقد فیلم خجالت نکش – سید بهنام حسینی
نقد فیلم به وقت شام – سید بهنام حسینی
نقد فیلم امیر – سید بهنام حسینی
نقد فیلم لاتاری – سید بهنام حسینی
نقد فیلم چهارراه استانبول – سید بهنام حسینی
نقد فیلم عرق سرد – سید بهنام حسینی
نقد فیلم بمب، یک عاشقانه – سید بهنام حسینی
نقد فیلم فروشنده – حمیدرضا نیتی
مرور فیلم فروشنده – وندی آید
نقد فیلم هتل بزرگ بوداپست – حمیدرضا نیتی
نقد و بررسی فیلم پرسونا – مرتضی باقری
نقد فیلم دانکرک – حمیدرضا نیتی
نقد فیلم دانکرک – عدنان فلاحی
نقد و بررسی فیلم پالپ فیکشن – مرتضی باقری
نقد و بررسی فیلم سرگیجه – راجر اِبرت
نقد و بررسی فیلم باگزی – راجر اِبرت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا